Civil Engineering 90


گذشت...

این مرحله از زندگی هم گذشت مثل بچگی و بازیهای بچگونه و همبازیا، مثل مدرسه رفتن و هیجان یا اضطراب روز اول مدرسه، مثل رفتن به راهنمایی و قد کشیدن و احساس بزرگی پیدا کردن، مثل دبیرستان و سخت شدن درسا و انتخاب رشته و شیطنت با دوستای باحال.

دانشگاه هم با شادی ها و سختیاش گذشت، میخوام یه یادآوری از این 4 سال رو بنویسم.

 ترم اول : رسم فنی و استاد کماسی و پلاک پیکان پلان بچه ها- استاد کریمی و برنامه نویسی و سختگیری هاشون و فکر حذف کردن این درس که آخرشم چیز زیادی از برنامه نویسی سی نفهمیدیم- استاد زیوری و ریاضی 1 و جدیتشون تو تدریس

ترم دوم: زمین شناسی و آشنایی با استاد خاصی مثل استاد طلایی و کنفرانس اجباری همه-  معادلات دیفرانسیل و استاد زرینی و خستگی سه ساعت کلاس بدون آنتراکمردد – استاتیک با استاد کحال و سختگیری و امتحان زبان اصلی و تغییر گروه با استاد گودرزی که کلاسشون کمتر از دیازپام نبود– معماری و شهرسازی با استاد هدایتیان که به نظر من یکی از بهترین اساتید هستن- ریاضی دو با استاد گودرزی و ی جزوه که سه چهارمش بردار بود فقط

ترم سوم: دینامیک با استاد گودرزی یا استاد کحال که در کل سختترین درس این چهار سال بود- مقاومت و استاد طلایی و کلاس 18 نفری و کوئیزهای پی در پی- مهندسی سستمها و شروع کلاسها با استاد حسن پور و درسهای شیرین شاخه ی راه

ترم چهارم: نقشه برداری و استاد بینش و یادگیری کااااامل نقشه برداریچشمک – تکنولوزی بتن و تحلیل سازه با استاد موسیوند و بازدید بچینگ و کلاس شاد و باحال – مکانیک خاک و استاد طلایی و همچنان کوئیز- آزمایشگاه های بتن و خاک با استاد بیرجندی و آآآآآرامششون در انجام آزمایش

ترم پنجم: بتن 1 و استاد کماسی و نظم کلاسی خاصشون و امتحان سخت پایانترم- فولاد 1 و استاد مسائلی و خط ریزشون و تهدید به نمره منفی که انقد مهربون بودن هیچوقت عملی نشد- هیدرولیک با استاد بیرجندی و چایی خوردن سرکلاس تو محرم و کلاس شااااد- هیدرولوژی و استاد شهریاری و شیطنتهای زیادی و عصبانیت استاد و امتحان سخت

ترم ششم: مهمترین نکته این ترم اشنایی با استاد فرنام و فولاد 2 و بتن 2 با ایشون و اخلاق خاصشون و افتادن خیلی از بچه ها تو این دو درس

ترم هفتم و هشتم: بناهای آبی و استاد گودرزی و بازدید سد و جاده ی بد و راه طولانی- استرس کنکور ارشد(البته کسایی که خونده بودن نه من)- پروژه تخصصی و روش اجرا و مدیریت ساخت و ترافیک و ترابری و مقررات ملی و ...

 

 

این چهار سال هم گذشت نه تونستیم یک لحظه اش رو برگردونیم نه یک لحظه اش رو متوقف کنیم، واسه یکی شاد واسه یکی غمگین، واسه یکی لذت بخش واسه یکی به سختی(به قول استاد طلایی) گذشت. ای کاش خاطره ی خوبی از خودمون تو ذهن بقیه به جا گذاشته باشیم.

امیدوارم هر بدی از من دیدید حلالم کنید و همه همیشه شاد و موفق باشید.لبخند

یاحق

بدرود

 

نویسنده: خانم پیرهادی ׀ تاریخ: جمعه 22 خرداد 1394برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سرود آفرینش


در آغاز هیچ نبود، کلمه بود، و آن کلمه خدا بود»
و «کلمه»، بی‌زبانی که بخواندش، و بی «اندیشه»ای که بداندش، چگونه می‌تواند بود؟
و خدا یکی بود و جز خدا هیچ نبود،
و با «نبودن»، چگونه می‌توان «بودن»؟
و خدا بود و، با او، عدم،
 و عدم گوش نداشت،
حرف‌هایی هست برای «گفتن»،
که اگر گوشی نبود، نمی‌گوییم.
و حرف‌هایی هست برای «نگفتن»؛
حرف‌هایی که هرگز سر به «ابتذالِ گفتن» فرود نمی‌آرند.
حرف‌هایی شگفت، زیبا و اهورایی همین‌هایند،
و سرمایه ماورایی هر کسی به اندازه حرف‌هایی است که برای نگفتن دارد،
حرف‌های بی‌تاب و طاقت‌فرسا،
که همچون زبانه‌های بی‌قرار آتشند،
و کلماتش، هر یک، انفجاری را به بند کشیده‌اند؛
کلماتی که پاره‌های «بودنِ» آدمی‌اند...
اینان هماره در جستجوی «مخاطب» خویشند،
اگر یافتند، یافته می‌شوند

و ...


ادامه مطلب
نویسنده: خانم پیرهادی ׀ تاریخ: شنبه 13 دی 1393برچسب:سرود افرینش, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

سلام به همه دوستای خوبم امید وارم حاله همتون خوب باشه عید نوروز رو به همگی تبریک میگم

امید وارم سال خوبی داشته باشین
 

 

ترانه ای برای درخت
 

تو اگر نبودی ای درخت سبز

سبزه و گل و بهار هم نبود

این هوای خوب و سایه های خیس

در کنار جویبار هم نبود

------------

تو اگر نبودی ای درخت سبز

شاخه ای نبود و لانه ای نبود

بر لب پرنده روی سیم برق

شوق خواندن ترانه ای نبود

--------

تو اگر نبودی ای درخت سبز

زنده ای نبود و زندگی نبود

باد را به بهانه ای و زندگی

مرغ را پر پرندگی نبود

---------

رقص برگ های تو اگر نبود

یک نسیم ساده هم نمی وزید

میوه ی رسیده ای به دست ما

دست ما به میوه ای نمی رسید

---------

تو اگر نبودی ای درخت سبز

شاعری بهار را نمی سرود

خط کش و مداد میز و صندلی

دفتر و کتاب و شعر هم نبود

----------------

شاعر : قیصر امین پور

 

نویسنده: ׀ تاریخ: دو شنبه 5 فروردين 1392برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 خـانه تـکانی دلـت و سال نو  مبـارک  

عید نوروز مبارک

 

 

غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن
 
دلت را بتکان
 
اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین

 
بگذار همانجا بماند
 
فقط از لا به لای اشتباه هایت، یک تجربه را بیرون بکش
 
قاب کن و بزن به دیوار دلت
 
...

 دلت را محکم تر اگر بتکانی
 
تمام کینه هایت هم می ریزد
 
و تمام آن غم های بزرگ
 
و همه حسرت ها و آرزوهایت


 ...


حالا آرام تر، آرام تر بتکان
 
تا خاطره هایت نیفتد
 
تلخ یا شیرین، چه تفاوت می کند؟
 
خاطره، خاطره است
 
باید باشد، باید بماند


 ...



کافی ست؟
 
نه، هنوز دلت خاک دارد
 
یک تکان دیگر بس است
 
تکاندی؟
 
دلت را ببین
 
چقدر تمیز شد... دلت سبک شد؟

 
حالا این دل جای "او"ست
 
دعوتش کن
 
این دل مال "او"ست...
 
همه چیز ریخت از دلت، همه چیز افتاد و حالا

و حالا تو ماندی و یک دل
 
یک دل و یک قاب تجربه
 
یک قاب تجربه و مشتی خاطره

مشتی خاطره و یک "او"


 

 

 
 
 
خـانه تـکانی دلـت و سال نو  مبـارک
نویسنده: ׀ تاریخ: یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀



عکسهای زیبا از جاده های بی نظیر

 

ایام عیدی احتمالاً حداقل یکبار گذرتون به جاده ها میوفته، گفتم یه ایمیل با حال و هوای جاده ای براتون بفرستم که پیش درامد سفر نوروزیتون باشه

عیدتون پیشاپیش مبارک

** عکسها در این ایمیل جهت نمایش کوچک شده اند، برای استفاده از آنها در سایز اصلی (1024*768) و به عنوان والپیپر روی هر یک کلیک راست کرده و آنرا ذخیره نمایید.


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


ادامه مطلب
نویسنده: ׀ تاریخ: یک شنبه 27 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

آلبرت انیشتین این معما را در قرن نوزدهم میلادی نوشت، به گفته او ۹۸% از مردم جهان نمی توانند این معما را حل کنند!

شماچطور؟؟؟

اون معما اینه:

۱) در خیابانی، پنج خانه در پنج رنگ متفاوت وجود دارد.
۲)در هر یک از این خانه ها یک نفر با ملیتی متفاوت از دیگران زندگی می کند.
۳)این پنج صاحبخانه هر کدام نوشیدنی متفاوت می نوشند، سیگار متفاوت می کشند و حیوان خانگی متفاوت نگهداری می کنند.

سئوال: کدامیک از آنها در خانه، ماهی نگه می دارد؟

راهنمایی:

۱) مرد انگلیسی در خانه قرمز زندگی می کند.
۲) مرد سوئدی، یک سگ دارد.
۳) مرد دانمارکی چای می نوشد.
۴) خانه سبز رنگ در سمت چپ خانه سفید قرار دارد.
۵) صاحبخانه خانه سبز، قهوه می نوشد.
۶) شخصی که سیگارPall Mall  می کشد پرنده پرورش می دهد.
۷) صاحب خانه زرد، سیگارDunhill  می کشد.
۸) مردی که در خانه وسطی زندگی میکند، شیر می نوشد.
۹)مرد نروژی، در اولین خانه زندگی می کند.
۱۰) مردی که سیگارBlends  می کشد در کنار مردی که گربه نگه می دارد زندگی می کند.
۱۱) مردی که اسب نگهداری می کند، کنار مردی که سیگارDunhill می کشد زندگی می کند.
۱۲) مردی که سیگارBlue Master  می کشد، آب میوه می نوشد.
۱۳) مرد آلمانی سیگارPrince  می کشد.
۱۴) مرد نروژی کنار خانه آبی زندگی می کند.
۱۵) مردی که سیگارBlends  می کشد همسایه ای دارد که آب می نوشد.


(اگه نتونستید حلش کنید بگید که جوابش رو بذارم)

 

**********و پیشاپیش سال نو مبارک**********

نویسنده: خانم پیرهادی ׀ تاریخ: پنج شنبه 24 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

آدم هاي بزرگ در باره ايده ها سخن مي گويند
آدم هاي متوسط در باره چيزها سخن مي گويند
آدم هاي كوچك پشت سر ديگران سخن مي گويند .

آدم هاي بزرگ درد ديگران را دارند
آدم هاي متوسط درد خودشان را دارند
آدم هاي كوچك بي دردند .

آدم هاي بزرگ عظمت ديگران را مي بينند
آدم هاي متوسط به دنبال عظمت خود هستند
آدم هاي كوچك عظمت خود را در تحقير ديگران مي بينند .

آدم هاي بزرگ به دنبال كسب حكمت هستند
آدم هاي متوسط به دنبال كسب دانش هستند
آدم هاي كوچك به دنبال كسب سواد هستند .

آدم هاي بزرگ به دنبال طرح پرسش هاي بي پاسخ هستند
آدم هاي متوسط پرسش هائي مي پرسند كه پاسخ دارد
آدم هاي كوچك مي پندارند پاسخ همه پرسش ها را مي دانند .

آدم هاي بزرگ به دنبال خلق مسئله هستند
آدم هاي متوسط به دنبال حل مسئله هستند
آدم هاي كوچك مسئله ندارند .

آدم هاي بزرگ سكوت را براي سخن گفتن برمي گزينند
آدم هاي متوسط گاه سكوت را بر سخن گفتن ترجيح مي دهند
آدم هاي كوچك با سخن گفتن بسيار، فرصت سكوت را از خود مي گيرند


 

نویسنده: ׀ تاریخ: سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

!!!!...وقت اضافی برای خدا  

چقدر خنده داره
که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می‌گذره!

چقدر خنده داره
که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می‌ریم کم به چشم میاد!

 

چقدر خنده داره
که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت می‌گذره!

چقدر خنده داره
که وقتی می‌خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می‌کنیم چیزی به فکرمون نمیاد تا بگیم اما وقتی که می‌خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!


ادامه مطلب
نویسنده: ׀ تاریخ: یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سلام دوستان-دیروز در اینترنت به کلیپ تصویری برخوردم که بسیار زیبا و در خوربود، میشه گفت برترین سکانس "مختار نامه" که از قسمت های پخش شده در تلویزیون حذف شده بود، "سکانس شهادت حضرت عباس(ع)"; گفتم در وبلاگ بذارمش تا دوستان علاقه مند استفاده کنند.....

دانلود

نویسنده: سروش شرقی ׀ تاریخ: شنبه 2 دی 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ای صبا از من به اسماعیل قربانی بگو       زنده برگشتن ز کوی یار شرط عشق نیست

عاشق دلداده آن باشد که در کوی حبیب            تن به خاک و سر به نیزه سوی محبوبش رود

فرا رسیدن ماه محرم، ماه اشک وماتم تسلیت باد. التماس دعا

نویسنده: ׀ تاریخ: شنبه 30 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

لایه های مختلف دیوار اتاقها :
 
 1- دیوار سازی (آجر کاری با آجر سفالی و ملات ماسه سیمان)  2- شمشه گیری   3- گچ و خاک   4- سفید کار کشته کشی   5- سنگ قرنیز

 

به ادامه مطلب بروید


ادامه مطلب
نویسنده: ׀ تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

"سخنان زیبا از مرحوم حسین پناهی"

 ازآجیل سفره عید
چند پسته لال مانده است
آنها که لب گشودند؛خورده شدند
آنها که لال مانده اند ؛می شکنند
دندانساز راست می گفت:
پسته لال ؛سکوت دندان شکن است !
---------------------------------------------------
من تعجب می کنم
چطور روز روشن
دو ئیدروژن
با یک اکسیژن؛ ترکیب می شوند
وآب ازآب تکان نمی خورد!
-------------------------------------------------
بهزیستی نوشته بود:
شیر مادر ،مهر مادر ،جانشین ندارد
شیر مادر نخورده،مهر مادر پرداخت شد
پدر یک گاو خرید
و من بزرگ شدم
اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت
جز معلم عزیز ریاضی ام
که همیشه میگفت:
گوساله ، بتمرگ!
----------------------------------------------
با اجازه محیط زیست

دریا، دریا دکل می‌کاریم
ماهی‌ها به جهنم!
کندوها پر از قیر شده‌اند
زنبورهای کارگر به عسلویه رفته‌اند
تا پشت بام ملکه را آسفالت کنند
چه سعادتی!
داریوش به پارس می‌نازید
ما به پارس جنوبی!
--------------------------------------------------
رخش،گاری کشی می کند
رستم ،کنار پیاده رو سیگار می فروشد
سهراب ،ته جوب به خود پیچید
گردآفرید،از خانه زده بیرون
مردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنند
ابوالقاسم برای شبکه سه ،سریال جنگی می سازد
وای...
موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند!!
--------------------------------------------------------
صفر را بستند
تا ما به بیرون زنگ نزنیم
از شما چه پنهان
ما از درون زنگ زدیم!

نویسنده: محمد رضا حیدری ׀ تاریخ: سه شنبه 9 آبان 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

پل غرق شده

پل غرق شده

 

پلی که مشاهده میکنید بر روی خندق یک قلعه تاریخی هلندی ساخته شده است. جالبی این پل به آن است که عرشه آن پایین تر از تراز آب خندق است! طراحان این پل (RO & AD هلندی – بلژیکی) آنرا پل غرق شده نامگذاری کرده است.

ادامه در ادامه مطلب


ادامه مطلب
نویسنده: ׀ تاریخ: چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:پل , زیر , غرق, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

یک فرودگاه جالب و عجیب به همراه تصاویر آن.

جالب اینجاست كه این باند برای هواپیماهای غول پیكر بوئینگ 747 ساخته شده است.  

باند فرودگاهی در پرتغال با طول 2781 متر وجود دارد كه 1000 متر از آن بر روی 180 ستون ساخته شده است. هر كدام از این ستونها 50 متر بلندی دارند كه تقریبا برابر با یك ساختمان 17 طبقه میباشد.

جالب اینجاست كه این باند برای هواپیماهای غول پیكر بوئینگ 747 ساخته شده است. به وسعت سطح زیرین باند فرودگاه و تعداد خودرو های پارك شده در آنجا توجه كنید.

 


ادامه مطلب
نویسنده: ׀ تاریخ: چهار شنبه 18 مرداد 1391برچسب:فرودگاه , ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , civil90.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com